معنی تش کله - جستجوی لغت در جدول جو

تش کله

(تَ کَلْ لَ)

دهی از دهستان افزر است که در بخش قیروکارزین شهرستان فیروزآباد واقع است و 111 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)

لغت نامه دهخدا

توتکله

(کَ لَ)

دهی از دهستان حومه بخش رودسر است که در شهرستان لاهیجان واقع است و 560 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)

لغت نامه دهخدا

ترش کلی

(تُ کَ)

ده مخروبه ای است از بخش اترک شهرستان گنبدقابوس که در 6هزارگزی شمال داشلی برون و بر کنار رود خانه اترک، نزدیک مرز ایران و شوروی سابق قرار دارد. قبل از وقایع شهریور عده ای در آنجا ساکن بودند و فعلاً در نواحی مختلف دشت متفرقند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)

لغت نامه دهخدا

بی کله

(کَلْ لَ / لِ)

بدون کله. بدون سر. رجوع به کله شود.

لغت نامه دهخدا

بی کله

(کُ لَهْ)

مخفف بی کلاه.

لغت نامه دهخدا

سه کله

کسی که سری بزرگ دارد

فرهنگ لغت هوشیار

با کله

بسیار خردمند، باعقل، با سیاست خوب، با مغز، پیش بین

فرهنگ لغت هوشیار

آش شله

((ش ِ شُ لِ قَ لَ))

آشی که از حبوبات و گوشت له شده درست می شود و بیشتر برای نذر و در ایام محرم و صفر درست می کنند، کنایه از هرمجموعه ای که در آن نظم و ترتیب و قاعده ای به کار نرفته باشد

فرهنگ فارسی معین

بی کله

بی پروا، بی ملاحظه، بی احتیاط
متضاد: ملاحظه کار، محتاط، سبک عقل، بی عقل، سبک مغز، دیوانه

فرهنگ واژه مترادف متضاد

تا تله

نوعی گیاه هرز

معنی تش کله - جستجوی لغت در جدول جو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما